دبیرستان دخترانه فاطمه مشکوه
اخبارآموزشگاه ومطالب خواندنی ومفید
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی

آنگاه که دوست میداری کسی به یادت باشد،

به یاد من باش که همواره به یادت هستم.

(از طرف بهترین دوست تو خدا/سوره بقره،آیه152)

GetBC(84);

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی

.9666999999666999999666996666666996666699999666669966666699

699669999999969999999966699666669966669966666996669966666699

699666999999999999999666669966699666699666666699669966666699

699666669999999999996666666996996666699666666699669966666699

699666666699999999666666666699966666669966666996666996666996

699666666666999966666666666699966666666699999666666669999666

 

شماره های بالا را انتخاب كن 

 

بعد Ctrl + F را بزن

بعد عدد 9رو وارد کنید

وحالا ctrl+Enter

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 13:25 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی
امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم :
 
به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟
 
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.
 

 
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 13:24 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی


روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۲۰ دلار به آنها پول خواهد داد.

 

روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌شان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌شان کردند  و مرد هم هزاران میمون به قیمت ۲۰ دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند

به همین خاطر مرد این‌بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۴۰ دلار خواهد پرداخت.

با این شرایط روستایی‌ها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستایی‌ان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهای‌شان رفتند.

این بار پیشنهاد به ۴۵ دلار رسید و در نتیجه تعداد میمون‌ها آن‌قدر کم شد که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.

این‌بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون ۱۰۰ دلار خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون‌ها را بخرد.

در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت: «این همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را هر یک ۸۰ دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به ۱۰۰ دلار به او بفروشید.»

روستایی‌ها که احتمالا مثل من و شما وسوسه شده بودند پول‌های‌شان را روی هم گذاشتند و تمام میمون‌ها را خریدند…

البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستایی‌ها ماندند و یک دنیا میمون…!!!

دو چیز را پایانی نیست :

یکی جهان هستی و دیگری حماقت انسان

البته در مورد اولی مطمئن نیستم!!! آلبرت انیشتین

 

پیش از اینها فکر میکردم که خدا / خانه ای دارد کنار ابرها / مثل قصر پادشاه قصه ها

خشتی از الماس خشتی از طلا / پایه های برجش از عاج و بلور / بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برف کوچمی از تاج او / هر ستاره، پولکی از تاج او / اطلس پیراهن او، آسمان

نقش روی دامن او، کهکشان / رعدو برق شب، طنین خنده اش / سیل و طوقان، نعره توفنده اش

 

 

دکمه ی پیراهن او، آفتاب / برق تیغ خنجر او مهتاب / هیچ کس از جای او آگاه نیست

هیچ کس را در حضورش راه نیست / بیش از اینها خاطرم دلگیر بود / از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین /  خانه اش در آسمان، دور از زمین / بود، اما در میان ما نبود

مهربان و ساده و زیبا نبود / در دل او دوست جایی نداشت / مهربانی هیچ معنایی نداشت

..................

 

عکس متحرک زیبا

دوري ما از خدا و حكمتهاي خدا براي ما.....

گفتم: خداي من، دقايقي بود در زندگانيم که هوس مي کردم سر سنگينم را که پر از دغدغهء ديروز بود و هراس فردا بر شانه هاي صبورت بگذارم، آرام برايت بگويم و بگريم، در آن لحظات شانه هاي تو کجا بود؟

گفت: عزيز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگي که در تمام لحظات بودنت بر من تکيه کرده بودي، من آني خود را از تو دريغ نکرده ام که تو اينگونه هستي. من همچون عاشقي که به معشوق خويش مي نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.

گفتم: پس چرا راضي شدي من براي آن همه دلتنگي، اينگونه زار بگريم؟

گفت: عزيزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره اي است که قبل از آنکه فرود آيد عروج مي کند، اشکهايت به من رسيد و من يکي يکي بر زنگارهاي روحت ريختم تا باز هم از جنس نور باشي و از حوالي آسمان، چرا که تنهااينگونه مي شود تا هميشه شاد بود.

گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگي بود که بر سر راهم گذاشته بودي؟

گفت: بارها صدايت کردم، آرام گفتم از اين راه نرو که به جايي نمي رسي، تو هرگز گوش نکردي و آن سنگ بزرگ فرياد بلند من بود که عزيزتر از هر چه هست، از اين راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهي رسيد.

گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتي؟

گفت: روزيت دادم تا صدايم کني، چيزي نگفتي، پناهت دادم تا صدايم کني، چيزي نگفتي، بارها گل برايت فرستادم، کلامي نگفتي، مي خواستم برايم بگويي آخر تو بندهء من بودي چاره اي نبود جز نزول درد که تو تنها اينگونه شد که صدايم کردي.

گفتم: پس چرا همان بار اول که صدايت کردم درد را از دلم نراندي؟

گفت: اول بار که گفتي "خدا" آنچنان به شوق آمدم که حيفم آمد بار دگر خداي تو را نشنوم، تو باز گفتي خدا و من مشتاق تر براي شنيدن خدايي ديگر، اگر تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار مي کردي همان بار اول شفايت مي دادم.

گفتم: مهربانترين خدا ! دوست دارمت ...

گفت: عزيز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت ... 


یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 13:19 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود.کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می‌کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.

مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد . باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد.

جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .جوان پیش خودش گفت : منطق می‌گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.

سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد...اما.........گاو دم نداشت!!!!

یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی

گنجشکی از سرمای بسیار قدرت پرواز از کف بداد و در برف افتاد . گاوی گذر همی کرد و تپاله بر وی انداخت . گنجشک ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد .گربه ای آواز بشنید، جست و گنجشک به دندان بگرفت و بخورد .

نتیجه اخلاقی :

هر که گندی بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد .

هر که از گندی بدر آوردت، حتماً دوست نباشد.

گر خوشی، دهان ببند و آواز، بلند مخوان .


محققان با بیش از 10 سال مطالعه بر روی تاثیر بازی های رایانه ای بر مغز انسان اعلام کردند انجام بازی های پازلی مانند تتریس می تواند تاثیر گذاری بخشهایی از مغز را بر روی حل مسائل، تصمیم گیری و پردازش افزایش دهد.

تاثیر بازی های رایانه ای بر روی مغز انسان برای سالها است که مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است اما تحقیقات جدید نشان می دهد همچنان پازل پیچیده ای برای حل کردن در این رابطه باقی مانده است.

یکی از جدید ترین و قابل توجه ترین مطالعات در این زمینه در سال 1992 توسط نورولوژیست دانشگاه کالیفرنیا، ریچارد هایر انجام گرفته است. وی بر روی میزان تاثیرگذاری بازی رایانه ای تتریس بر روی مغز کاربران مطالعه کرد. در این بازی فرد باید قطعات رنگارنگ پازلها را در مدت زمانی کوتاه در کنار یکدیگر بچیند.

وی از اسکن مغز برای کشف این پدیده استفاده کرد که برخی قسمتهای مغز در هنگامی که بازیکنان در انجام بازی به مهارت می رسند گلوکز کمتری مصرف می کند. این "تاثیر تتریسی" نشان می دهد چگونه آموختن یک بازی می تواند بر روی عملکرد مغز تاثیر بگذارد، ایده ای که به تدریج به شکل گیری بازی های پرورش دهنده مغز تبدیل خواهد شد.

هایر در حال حاضر مشاور شرکت نرم افزاری سیاره آبی که تجارت بازی تتریس را به عهده دارد بوده و مطالعات 17 ساله خود در این زمینه را با کمک ابزارهای جدید تر دنبال می کند. وی به منظور اثبات ایده خود آزمایشی را با همکاری 26 دختر 12 تا 15 ساله آغاز کرد. دلیل نوجوان بودن داوطلبان فعالیت بالای مغزی و دلیل استفاده از دختران گرایش کمتر آنها به بازی های رایانه ای نسب به پسران است.

15 دختر از میان داوطلبان باید به مدت سه ماه و 90 دقیقه در هفته بازی های رایانه ای انجام می دادند و از گروه دیگر خواسته شد به هیچ وجه بازیهای رایانه ای انجام ندهند. تغییرات در عملکرد مغزی هر دو گروه در این مدت تحت نظر و کنترل بود. تحلیل تغییرات ایجاد شده در عملکرد مغز گروهی که بازیهای رایانه ای را انجام می دادند در مقایسه با گروهی که از بازی منع شده بودند نشان داد عملکرد مغزی گروه اول در پاسخ دادن به سوالات پیچیده، فکر کردن، و پردازش اطلاعات بسیار موثر تر از عملکرد گروه دوم است.

نتایج همچنان نشان داد غشای مخ در افرادی که بازی می کنند در مناطق مختلف و نا منظمی از مغز ضخیم تر می شوند که این تفاوت در قسمتهای ضخیم شده سئوالی جدید را در مسیر مطالعات دانشمندان قرار داد. این قشر در نواحی از مغز که با برنامه ریزی و فعالیتهای پیچیده در ارتباط است ضخیم تر می شود.

بر اساس گزارش ام اس ان بی سی، اکنون دانشمندان در تلاشند با استفاده از فناوری جدیدی به نام MEG کوچکترین تغییرات ایجاد شده در فعالیتهای مغزی را به ثبت برسانند و با مطالعه تغییرات مغزی در طول زمان به رابطه میان قسمتهای ضخیم شده قشای مخ با قسمتهای تاثیر گذارتر مغز در حل مشکلات پی ببرند.
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 12:54 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی


اعداد چند ضلعی عددهایی هستند، که با شکل چند ضلعی‌های منتظم ارتباط ویژه‌ای دارند. ارتباط ویژه‌ای دارند.خواص ریاضی اعداد چند ضلعی، با مطالعه‌ی این اشکال کشف شده‌اند. بحث در مورد عددهایی که به صورت چند ضلعی هستند، شیرین اما مفصل است. ما در اینجا سعی می کنیم. شما را باعددهای چند ضلعی آشنا کنیم ، و در مورد برخی از آنها نیز فقط به یک خاصیت اشاره کنیم.


الف ـ عددهای مثلثی: اگر چند دکمه یکسان داشته باشید، می توانید آنها را کنار هم طوری قرار‌دهیدکه تشکیل یک مثلث متساوی‌الاضلاع دهند. به طوری که در سطر اول جدول مشاهده می‌کنید، در هر کدام از این مثلث ها فقط یک دکمه در راس قرار‌دارد در هر یک از سطرهای پایین نیز، هر سطر یک دکمه بیشتر از سطر بالای خود دارد. پس شمار دکمه‌های به کار رفته در آنها را، چپ به راست، می‌توان چنین به دست آورد:...،(5+2+۳+۲+4)،(4+2+۲+3)،(1+۲+3)،(1+2)،(۱) و حاصل هر یک از آن ها نیز عدد مثلثی نام دارد.

پس سری اعداد مثلثی چنین خواهد‌بود:  ۷۸،۶۶،۵۵،۴۵،۳۶،۲۸،۲۱،۱۵،۱۰،۶،۳،۱،...

 در اینجا اگر شمار دکمه‌های واقع در یک ضلع مثلث معلوم باشد، تعیین مجموع دکمه‌های آن ساده است. کافی خواهد‌بود، که آن را با تمام اعداد طبیعی متوالی کوچکتر از خود جمع کنیم. مثلاً اگر تعداد دکمه‌ها در یک ضلع ۵ تا باشد، شمارکل دکمه‌ها۱+۲+۳+۴+۵ یعنی ۱۵تا خواهد‌بود.


ب ـ عددهای مربعی: این بار دکمه‌ها را در سطرها و ستونهای مساوی کنار هم قرار می‌دهیم. تا یک مربع تشکیل شود .با توجه به شکلهای مربوطه معلوم می‌گردد. که تعداد دکمه‌ها در آن ها به ترتیب مساوی باتوان دوم اعداد طبیعی ۱و ۲و ۳و ۴و ... خواهد‌بود. در اینجا، با معلوم بودن شمار دکمه‌ها در یک ضلع، تعداد کل آنها در مربع معلوم خواهد بود. و اعداد مربعی عبارت از توان دوم اعداد طبیعی متوالی است، که عبارتند از: ۱۲۱،۱۰۰،۱۱۷،۹۲،۷۰،۵۱،۳۵،۲۲،۱۲،۵،۱،۱۴۴،...

 ج- عددهای به صورت پنج ضلعی : با یک نظر به سومین سطر از جدول متوجه می شوید که اعداد مخمسی نیز عبارتند از: ۱،5،12،22،35،51،70،92،117،145،176، ... ریاضیدانان محاسبه کرده‌اند، که در اینجا نیز با معلوم بودن شمار دکمه‌ها در یک ضلع، تعداد دکمه‌های به کار رفته درکل آن معلوم می‌گردد، کافی است، شمار دکمه‌هایی را که در یک ضلع واقعند، به توان دوم برسانید، و آن را با تمام اعداد طبیعی و متوالی پایین‌تر از خود جمع کنید. مثلاً محاسبه‌ی دکمه‌های به کار رفته در آخرین پنج ضلعی جدول چنین است: ۱+۲+۳+۴+۵۲، که مساوی ۳۵می‌شود. و هر گاه بخواهیم یک عدد مخمسی پیدا کنیم، که یک ضلع شامل ۸ واحد شود، باید چنین کنیم: ۱+۲+۳+۴+۵+۶+۷+۸۲که حاصل ۹۲می‌شود.


د- اعداد شش ضلعی: اعداد شش ضلعی نیز با توجه به شکل عبارتند از:


...، ۲۳۱،۱۹۰،۱۵۳،۱۲۰،۹۱،۶۶،۴۵،۲۸،۱۵،۶،۱


   در اینجا نیز هر عدد به صورت شش ضلعی، برابر است، با تعداد واحدهای آن در یک ضلع، به اضافه‌ی چهار برابر عدد مثلثی ردیف قبل از آن. به عنوان مثال، در آخرین شکل مربوط به شش ضلعی، در یک ضلع ۵ دکمه وجود‌دارد. و می‌‌دانیم که چهارمین عدد‌مثلثی ۱۰ است. پس می‌توان نوشت: ۱۰×۴+۵، که نتیجه ۴۵دکمه می‌‌شود. حالا شما می‌دانید که مثلاً عدد شش ضلعی ۲۳۱ چگونه به دست آمده است.


ه- عددهای هفت ضلعی و هشت ضلعی: اکنون نوبت شماست، که با توجه به اعداد چند ضلعی قبلی، اولاّ طرز تشکیل اعداد مربوط به آنها را معین کنید. ثانیاّ با معلوم بودن تعداد واحدهای یک ضلع از هر کدام چند ضلعی مربوط به آن را هم بیابید.

 
 

بدن انسان روش‌های جالب و جذابی را برای فرستادن علائم هشدار دهنده دارد كه این علائم در واقع اسراری را از درون بدن فاش می‌سازند. به عنوان مثال آیا می‌دانید كه خندیدن پس از خوردن هر وعده غذایی چه تاثیری روی بدن دارد؟ یا اینكه آیا می‌دانید سفید شدن زود هنگام موها نشانه چه فرآیندی در بدنتان است.

بدن انسان در تمام طول عمر به شیوه‌ای هوشمندانه و منحصر به فرد علائم و نشانه‌های زیركانه و هشدار دهنده را بروز می‌دهد اما اكثر افراد به دلیل ناآگاهی از این روابط و علائم، پیغام‌های حیاتی بدن را نادیده می‌گیرند كه حاصل آن به خطر افتادن سلامتی است. روزنامه "دیلی میرور"، در گزارشی به چند راهكار جالب و شگفت‌انگیز به عنوان اسرار زندگی اشاره كرده كه بی‌تردید در زندگی روزمره، قابل استفاده و مفید خواهند بود:


1. دردناك شدن مچ پا می‌تواند نشان دهنده مشكلات كلسترولی باشد.
به گفته متخصصان دردناك شدن مچ پا می‌تواند نشانه ابتدایی از افزایش ارثی سطح كلسترول بد خون باشد. در واقع تشكیل كلسترول در اطراف زردپی آشیل، موجب بروز این درد می‌شود.

- راه حل چیست؟
اگر احساس كردید كه مچ‌ پایتان مدت سه روز یا بیشتر به طور مداوم درد می‌كند، حتما برای چكاپ كلسترول به پزشك مراجعه كنید، بویژه اگر سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری قلبی را دارید.

2. قوی بودن ریه‌ها نشان دهنده كاهش خطر ابتلا به آلزایمر است.
مطالعات نشان می‌دهد كه فعالیت ضعیف و نامطلوب ریه‌ها موجب می‌شود كه اكسیژن كمتری به مغز برسد و در نتیجه خطر ابتلا به زوال عقل و آلزایمر افزایش پیدا می‌كند.

- راه حل چیست؟
برای جبران این مشكل سعی كنید تنفس عمیق انجام دهید به این ترتیب كه پنج ثانیه عمل دم و پنج ثانیه عمل بازدم هوا را انجام دهید. این كار موجب تقویت ریه‌ها می‌شود چون اكسیژن را به مقدار كافی و مناسب به مغزتان می‌رساند. اگر این كار را شش نوبت در روز تكرار كنید، ریه‌های شما 20 درصد قوی‌تر می‌شوند.

3. سفید شدن موها قبل از رسیدن به سن 30 سالگی نشانه مهمی از ابتلا به مشكلات تیروئیدی است.
متخصصان تیروئید تاكید دارند كه عدم تعادل در فعالیت غده تیروئید موجب اختلال در تولید رنگدانه‌ها در پیاز مو می‌شود.

- راه حل چیست؟
اگر موهایتان در سن پایین، سفید شده و هم چنین علائم دیگری چون كاهش وزن، افسردگی و یا مشكلات عادت ماهانه دارید، حتما برای چكاپ كامل و درمان به موقع به یك متخصص غدد مراجعه كنید.

4. بیماری لثه خطر و احتمال زایمان زودرس را افزایش می‌دهد.
باكتری‌های موجود در لثه‌های بیمار و عفونی، موجب بروز واكنشی می‌شود كه حاصل آن باز شدن بی‌موقع و زودهنگام دهانه رحم در دوران بارداری است.

- راه حل چیست؟
هر روز نخ دندان بكشید. هم چنین زنان باردار برای اطمینان از سلامت دندان‌های و لثه خود باید مرتب به دندان پزشك مراجعه كنند. مطالعات نشان می‌دهد كه مشكل و بیماری لثه احتمال زایمان پیش از موعد را 70 درصد افزایش می‌دهد.

5. گرم نگه داشتن پاها احتمال سرماخوردگی را كاهش می‌دهد.
وقتی پاها سرد می‌شوند، عروق خونی در بینی بسته و منقبض می‌شوند كه در نتیجه گلبول‌های سفید خون در این منطقه از مبارزه با عفونت‌ها دست می‌كشند و محل ورود میكروب‌ها به بدن باز می‌شود.

- راه حل چیست؟
توصیه می‌شود جوراب بپوشید و مطمئن شوید كه با گرم نگه داشتن پاها، سیستم دفاعی بدنتان به طور كامل كار می‌كند.

6. خندیدن پس از صرف هر وعده غذایی، میزان قند خون شما را پایین می‌آورد.
متخصصان معتقدند عضلاتی كه ما از آنها برای خندیدن استفاده می‌كنیم برای دریافت انرژی، قندخون را مصرف می‌كنند و این فرآیند خطر ابتلا به دیابت، چاقی و حتی برخی از سرطان‌ها را كاهش می‌دهد.
 



ادامه مطلب ...

 

 یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ
رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ
 ماجرای کلاغ عاشق (عکس و شعر خنده دار)
پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید
نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید
یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ
وقتی جیک جیکو می‌کرد،
آب می‌کردش دل سنگ

 



ادامه مطلب ...
شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 9:54 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی

 

خدا رو شاکرم:
 
 
برای مالیاتی که پرداخت میکنم
 
چون به این معناست که شغلی دارم.

 
 


برای لباسهایی که کمی برام تنگ شدن
چون یعنی غذا برای خوردن دارم.

برای سایه ای که شاهد کار منه
چون یعنی خورشید تو زندگیم میتابه.
برای چمنی که باید زده بشه، برای پنجره هایی که باید تمیز بشه و ناودانهایی که باید تعمیر بشه
چون یعنی خانه ای برای زنگی کردن دارم.
 
برای جای پارکی که در انتهای پارکینگ پیدا میکنم
چون یعنی قادر به راه رفتن هستم و وسیله نقلیه دارم.


برای هزینه بالا برای گرمایش
چون یعنی خانه گرمی دارم.


برای کوه لباسهایی که باید شسته و اتو بشوند
چون یعنی رختی برای پوشیدن دارم.
 

برای کوفتگی و خستگی عضلاتم آخر روز
چون یعنی قادر بودم که سخت کار کنم.

برای زنگ ساعتی که صبح مرا از خواب بیدار میکند
چون یعنی هنوز زنده هستم.

 

شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 9:53 :: نويسنده : پروین ابویی-رویا شجاعی

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.
مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.
پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ... مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه‌ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ...

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...! رفتار من با كلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را می‌بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است

 

 

موضوعات
پيوندها



 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ

امارگیر حرفه ای سایت



کدهای جاوا اسکریپت


استخاره آنلاین با قرآن کریم

گالری تصاویر سوسا وب تولز http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/55.gif